شکوه آفرینش

شکوه آفرینش

پربازدیدترین مطالب

بررسی DNA نئاندرتال - قسمت 9 از بخش5 منطقه ی ممنوعه

 

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (5) بخش 9

آیا ادعاهای موجود پیرامون اطلاعات کسب شده از DNA نئاندرتال ها صحیح است؟

نئاندرتال ها تصاویر مختلف

 

 

ج) ادعا: ژنوم نئاندرتال ها و انسان ها حدود % 99.5 یا % 99.9 با یکدیگر شباهت دارد!(176)

نقد: در مورد ادعای فوق که از سوی تکامل شناسان مطرح شده است، باید بگوییم که ما به طور کلی با ادعاهای مطرح شده درباره ی شباهت بیش از % 99.5 یا % 99.9 DNA و ژنوم «نئاندرتال‌ها » مشکلی نداریم! بلکه اصولاً معتقدیم ژنوم و DNA « نئاندرتال ها »، تفاوت چندانی با DNA « انسان های به اصطلاح امروزی » ندارد! در واقع ما معتقدیم که « نئاندرتال ها » جزء « گونه » ی « انسان » یا « انسان خردمند » بوده اند و متعلق به « گونه » ی دیگری نیستند! و اختلافات اسکلتی احتمالی آن ها نیز به دلایلی همچون تفاوت های نژادی، ابتلا به بیماری ها و ... بوده است!

اما آیا اصولاً ادعاهای مطرح شده در رابطه با نتایج حاصل از مطالعه و مقایسه ی DNA و ژنوم « نئاندرتال ها » و « انسان های امروزی »، صحت دارد؟ آیا واقعاً مقایسه ی DNA «نئاندرتال‌ها » با DNA انسان های کنونی، امکان پذیر است؟

 

برای دریافت PDF این بخش از سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

ادامه مطالعات ژنتیک و سنگواره ها -قسمت 8 از بخش5 منطقه ی ممنوعه

 

 

 

 

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (5) بخش 8

ادامه ی مبحث فسیل های « نئاندرتال ها » و مطالعات ژنتیک

 


نقد فرضیه تکامل انسان

 

 

علاوه بر مطالبی که تاکنون پیرامون مشکلات مربوط به انواع مطالعات ژنتیکی انجام شده روی فسیل ها ذکر گردید، مشکلات جدی نیز در مورد مطالعات مبتنی بر پروتکل « DNA باستانی : Ancient DNA » استفاده کننده از DNA میتوکندریال (mtDNA) وجود دارد.

 

DNA میتوکندریال (mtDNA)، نقش مهمی در مطالعات مبتنی بر روش « DNA باستانی : Ancient DNA » بازی می کند و بسیاری از آنالیزهای انجام شده بر روی DNA فسیل ها، با استفاده از DNA میتوکندریال (mtDNA) صورت گرفته است و فسیل های « نئاندرتال ها » نیز از آن بی نصیب نبوده اند!(194)

 

استفاده از DNA میتوکندریال (mtDNA) در مطالعات فسیلی مبتنی بر روش « DNA باستانی : Ancient DNA »، به چند دلیل مورد توجه بوده است: اولاً گرچه DNA میتوکندریال (mtDNA)، درصد بسیار کمی از کل DNA سلولی را تشکیل می دهد، اما همین درصد کم، در کپی های متعدد و فراوان در سطح سلول ها پخش شده اند(170) و بازیابی آن ها امکان پذیر است. ثانیاً به دلیل این که مطابق مفروضات علمی (تا سال 1995 میلادی)، انتقال DNA میتوکندریال (mtDNA)، از مادر به فرزندان در طی نسل ها رخ داده و « توارث مادری » دارد(173)، گزینه ی جذابی برای مطالعات تبارشناسی و  از  جمله  بررسی  زمان  جدا شدن  نسل ها  از  یکدیگر  به  شمار می رود.(173)

 

 

 

 

برای دریافت PDF این بخش از سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

مطالعات ژنتیک و سنگواره ها -قسمت 7 از بخش5 سلسله مقالات فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه!

 

 

 

 

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (5) بخش 7

فسیل های « نئاندرتال ها » و مطالعات ژنتیک

 

ژنتیک و انسان های اولیه

 

با توجه به این که تعداد فسیل های منتسب به « نئاندرتال ها » و محدوده ی زمانی زیستی منتسب شده به آن ها، برای بررسی های ژنتیکی توسط تکامل شناسان، وسوسه انگیز است!، در طی دهه های اخیر، تلاش های بی شماری در جهت مطالعه ی « نئاندرتال ها » به وسیله ی روش«  DNA باستانی:  Ancient DNA» انجام شده است.

گرچه مطالعه ی فسیل ها بر اساس روش های ژنتیکی، به طور نسبی، نسبت به مطالعه بر اساس خصوصیات آناتومیک و ظاهری، دقیق تر است، اما کماکان مشکلات جدی در این روش های جدید نیز به چشم می خورد!

 

قبل از بحث و بررسی پیرامون مطالعات ژنتیکی انجام شده بر روی فسیل های « نئاندرتال ها »، مطالب مقدماتی پیرامون ژنتیک، مطالعات ژنتیکی و نیز محدودیت ها، نقاط ضعف و اشتباهات موجود در این مطالعات، را ارایه می نماییم تا مخاطبان محترم، آشنایی بیشتری با این مباحث داشته باشند و هنگامی که کلمات دهان پرکنی همچون « مطالعات ژنتیکی » را پیرامون فسیل‌ها و موجودات زنده ی کنونی شنیدند، تصور ننمایند که این روش ها وحی مُنزَل و قطعی هستند!!!

 

 

برای دریافت PDF این بخش از سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

 

ادامه ی فسیل های « نئاندرتال » -قسمت 6 از بخش5 سلسله مقالات فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه!

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (5) بخش 6

 

ادامه ی مبحث فسیل شناسی « نئاندرتال ها »

 

نقد نظریه فرگشت

 

 

 (H  یکی از روش های پرکاربرد فریب مخاطب توسط تکامل شناسان، استفاده از مجسمه‌ها، نقاشی ها و تصاویر خلق شده به وسیله ی « هنرمندان دیرینه شناسی: Paleoartists  » است!(146) در این روش، « تکامل شناسان »، از هنرمندان مجسمه ساز، نقاش و ... کمک می‌گیرند تا تصورات و ادعاهای خود پیرامون فسیل ها را در قالب مجسمه ها و نقاشی ها، به خورد مخاطب دهند:

 

منطقه ممنوعه

نقاشی ها و مجسمه های خلق شده به دست  « هنرمندان دیرینه شناسی: Paleoartists  » ، یکی از ابزارهای تکامل شناسان جهت جلب اعتماد مخاطبان می‌باشد.

 

 

گرچه این ترفند، بسیار باورپذیر و جذاب می نماید، اما در اکثریت مواقع، از قاعده و قانون مشخصی تبعیت نمی کند! یعنی با دست کاری در فرم عضلات، ضخامت پوست، وضعیت موها و حتی فرم لب ها، « هنرمندان دیرینه شناسی: Paleoartists  »  که همکاری نزدیکی با تکامل‌شناسان دارند و معاش آن ها نیز از همین راه تأمین می شود، مجسمه ها و نقاشی هایی به دلخواه تکامل شناسان می سازند! بسیار جالب است که بدانیم، بر اساس هنر، خلاقیت و دلخواه « هنرمندان دیرینه شناسی: Paleoartists  » ، مجسمه ها و نقاشی های بعضاً متفاوتی از یک نوع فسیل مانند « نئاندرتال ها » یا « استرالوپتیکوس ها » و ... پدید می آید:(147)

 

نقد نظریه تکامل

 

تصور چند « هنرمند دیرینه شناس» از « نئاندرتال ها »! از راست به چپ، یک «انسان سا» به صورت وحشی، کودن، جنگجو تا خردمند! (بیچاره نئاندرتال ها که این همه تصویر مختلف، به آن ها نسبت داده شده است!!! )

 

 

برای دریافت PDF این بخش از سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

 

فسیل های « نئاندرتال » -قسمت 5-5 سلسله مقالات فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه!

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (5) بخش 5

مطالعه ی سنگواره های « نئاندرتال »

نقد علمی تکامل نئاندرتال ها

 

 یکی از مباحث مورد علاقه ی تکامل شناسان، مباحث مرتبط با «هومینید ها : انسان ساها»ی موسوم به « نئاندرتال: Neanderthal »(116) می باشد. مطالعات متعددی که در طی سال‌های اخیر پیرامون انسان ساهای موسوم به « نئاندرتال: Neanderthal »(116) صورت گرفته است؛ ابهامات، ایرادات و سوالات لاینحلی را درباره ی نئاندرتال ها ایجاد نموده، که متاسفانه با سکوت رسانه ای و بعضاً توجیهات سفسطه وار تکامل شناسان همراه بوده است.

« نئاندرتال: Neanderthal » ها طبق ادعای تکامل شناسان، «هومینید ها : انسان ساها»یی هستند که فسیل های منتسب به آن ها، از مناطق مختلفی اعم از جنوب اروپا، قفقاز، آسیای مرکزی و خاورمیانه، یافت شده است. هنوز که هنوز است، خود تکامل شناسان نیز پیرامون این که « نئاندرتال ها »، « گونه ای جدا از انسان ها » بوده اند یا این که در داخل «گونه ی انسان (خردمند) » بوده و تنها زیرگونه ای از انسان ها می باشند، اتفاق نظر ندارند!!!(118)

البته در طی چند سال اخیر، این معضل نه تنها حل نشده، بلکه پیچیدگی های این مبحث، بیشتر هم شده است. به نحوی که شواهد جدید، سوالات جدید و ابهامات جدی را پیرامون چیستی « نئاندرتال ها » مطرح نموده اند!

 

 

برای دریافت PDF این بخش از سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

بخش 5 سلسله مقالات فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (قسمت دوم)

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (5) بخش 2

نقد تکامل در سوء استفاده از فسیل های ما قبل تاریخ

نقد تکامل اسب ها

 

در این بخش از مقاله، به مهمترین ادعاهای تکامل شناسان پیرامون فسیل های مکشوفه پرداخته و یک به یک آن ها را نقد می نماییم:

1 - توالی فسیلی اسب ها

یکی از مباحث مطرح در فسیل شناسی که به شدت مورد علاقه ی تکامل شناسان بوده و بر روی آن مانور زیادی می دهند، توالی فسیلی موسوم به « توالی فسیلی اسب ها » است.(48) در این توالی مورد ادعای تکامل شناسان، تعدادی از فسیل های مکشوفه از دوران سوم زمین شناسی تا به امروز، به صورت زنجیره وار به دنبال یکدیگر قرار گرفته تا ادعا شود که فسیل های ابتدای زنجیره، جد اسب های نسل بعد می باشند. بدین ترتیب این زنجیره تا اسب های امروز ادامه یافته و ادعا می گردد که اسب های کوچکتر در ابتدای زنجیره، اجداد اسب های بزرگ امروزی هستند.(49) در تصاویر زیر، توالی مورد ادعای « تکامل شناسان » را به صورت خلاصه ملاحظه می فرمایید: ...

.

.

در این توالی که طی نگاه کلی و برخورد اولیه، بسیار باورپذیر و منطقی می نماید، ملاحظه می گردد که فسیل های قدیمی تر ارایه شده در این توالی فسیلی، جثه های کوچکتر، جمجمه ی کوچکتر، دندان های ریزتر و مسطح تر، و تعداد انگشتان بیشتری داشتند و فسیل های جدیدتر، جثه های بزرگتر، جمجمه ی بزرگتر، دندان های درشت تر و تعداد انگشتان کمتری دارند. با استناد به این تغییرات، تکامل شناسان نتیجه می گیرند که اسب ها، از موجودات اسب گونه ی قصیر الجثه، چند انگشته و دارای جمجمه های کوچک، در طول زمان به اسب های عظیم الجثه، تک انگشته (تک سم) و دارای جمجمه های بزرگ تر تکامل یافته اند.(49) آن ها این توالی را یکی از شواهد بسیار مهم فسیل شناختی وقوع تکامل در موجودات زنده عنوان می کنند.(49)

البته اگر با دیدگاه عوامانه و ساده انگارانه به توالی فسیل های مربوطه بنگریم، به راحتی سخن تکامل شناسان را در مورد توالی فسیلی اسب ها پذیرفته و آن را به عنوان یک شاهد محکم برای تکامل خواهیم پنداشت؛ اما اگر با دید عمیق و علمی به مسئله نگاه کنیم، خواهیم دید که این توالی فسیلی، با اشکالات و ابهامات محکم و بی شماری رو به رو است. برخی از مهم ترین ایرادات و ابهامات رو به روی این توالی فسیلی عبارتند از:

 

 

 

برای دریافت PDF این بخش از سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

 

بخش 5 سلسله مقالات فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (قسمت اول)

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (5) بخش 1

دستاویزی به نام فسیل ها (سنگواره ها) !!! (2)

 

شواهد رد نظریه تکامل

 

در بخش های قبلی مقاله، بنا بر دلایل متعدد دریافتیم که « فرضیه ی تکامل »، به دلیل این که فاقد اسناد و مدارک دقیق و معتبری است که تمام ابعاد آن را پوشش دهد و اثبات نماید، در بهترین حالت، تنها یک « فرضیه » بوده و به هیچ وجه واجد شرایط « نظریه »، « واقعیت » یا « قانون » نیست!(1)

همچنین در قسمت قبلی مقاله، بر اساس مستندات دقیق و به روز علمی، این مسئله اثبات گردید که طول عمرهای ارائه شده در مورد فسیل های مکشوفه، بر پایه ی مفروضات غلط، ناقص و ناصحیح محاسبه شده و طول عمرهای منسوب به فسیل های مورد ادعای تکامل شناسان، عمدتاً پرابهام، غلط و غیر قابل اعتماد می باشند!(2) در این باره در قسمت 4 همین سلسله مقالات، صحبت شد و اشاره گردید که برای مثال با استفاده از همین محاسبات رادیومتریک مورد استفاده در فسیل شناسی، برای صخره ی 11 ساله، طول عمری حدود 8.5 میلیون سال تخمین زده شده است!(3) این گونه اشتباهات فاحش محاسباتی، به کرات توسط دانشمندان زمین شناس، مورد بررسی قرار گرفته است که حدود 16 مورد از این اشتباهات، در جدولی در قسمت 4 این سلسله مقالات، ارایه شده است.(4)

 

در این بخش از مقاله، به بحث در مورد برخی دیگر از ادعاهای تکامل شناسان پیرامون فسیل های مکشوفه می پردازیم:

 

آیا فسیل های مکشوفه آیینه ی مناسبی از موجودات ادوار گذشته هستند؟

اگر از یک طرفدار فرضیه ی تکامل بپرسید، آن ها می گویند که : بله! فسیل ها و سنگواره ها، آیینه ی مناسبی از موجودات صاحب آن ها هستند!

 

اما پاسخ ما به این پرسش چنین است: خیر! فسیل های مکشوفه، به هیچ عنوان نمی توانند به عنوان یک شاخص قابل اعتماد برای اظهار نظر در مورد صاحبانشان به کار روند! قبل از ورود کامل به این بحث، می بایست به یادآوری برخی اطلاعات مقدماتی بپردازیم: ...

 

 

برای دریافت PDF این بخش از سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

 

بخش 5 سلسله مقالات فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (مقدمه)

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (5)

مقدمه

 

اشکالات نظریه تکامل

 

مقدمه و سخنی با مخاطبان محترم

 

 قسمت 5 سلسله مقالات « فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! »، یکی از سنگین ترین بخش های تألیف شده از این سلسله مقالات می باشد؛ به طوری که از نظر حجمی، قسمت 5 این سلسله مقالات ، از مجموع کل قسمت های قبلی تعداد صفحات بیشتری دارد! البته ماجرا تنها به حجم بیشتر قسمت 5 ختم نمی گردد! بلکه محتوای این قسمت نیز دارای ظرایف و پیچیدگی های بسیار زیادی است که بعضاً موجب گردید تا اضافه کردن 1 پاراگراف به این بخش از سلسله مقالات، در گرو مطالعه ی 117 مقاله ی علمی از نشریات مشهور علمی همچون Science و Nature در محدوده ی زمانی 3 الی 4 روز باشد!!!

 

علی رغم سختی کار، به دلیل عشق به مسیری که در آن قدم نهاده ایم و به خصوص رویت شواهد بیشتر علمی که تأیید کننده ی دیدگاه حاکم بر این سلسله مقالات می باشد، از پا نیفتاده و با شوقی بیشتر از قبل در این مسیر، قدم برخواهیم داشت. ان شاء الله با رفع مشکلات اقتصادی وبسایت و اضافه شدن دوستان دانشجو و تحصیل کرده به این مسیر مطالعاتی، سیر کار شتاب بیشتری نیز خواهد یافت.

 

اما قبل از ورود به مقاله، باید چند نکته را خدمت دوستان و مخاطبان محترم، متذکر شویم:  ....

 

 

برای دریافت PDF این بخش از سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

 

بخش 4 سلسله مقالات فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (دستاویز فسیل ها)

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (4)

دستاویزی به نام فسیل ها (سنگواره ها) !!! (قسمت اول)

 

نقد علمی فسیل های حد واسط نکامل

 

در بخش قبلی مقاله، بنا بر دلایل متعدد دریافتیم که « فرضیه ی تکامل »، به دلیل این که فاقد اسناد و مدارک دقیق و معتبری است که تمام ابعاد آن را پوشش دهد و اثبات نماید، در بهترین حالت، تنها یک « فرضیه » بوده و به هیچ وجه واجد شرایط « نظریه »، « واقعیت » یا « قانون» نیست!

 

با این حال، طرفداران « فرضیه ی تکامل » به منظور کاملاً علمی جلوه دادن ادعای خود، بر برخی اطلاعات در حوزه های زمین شناسی، دیرینه شناسی، بیوشیمی، ژنتیک، بیولوژی مولکولی و ... تکیه کرده و از آن ها برای تأیید ادعای خود بهره می جویند.

 

مواردی چون آزمایش « استنلی میلر »، « سنگواره ها »، « مطالعات جمعیتی بر روی کروموزوم Y و DNA میتوکندریال »، « مطالعه بر روی ساختار ژنتیکی و پروتئومی پروتئین های مختلف و ترسیم درخت های فیلوژنتیک برای آن ها »، « استناد به مسئله ی مقاومت آنتی بیوتیکی باکتری ها » و ... از آن جمله می باشند که از این به بعد به صورت مفصل و مبسوط به نقد آن ها خواهیم پرداخت.

 فسیل ها چه اطلاعاتی را به ما ارایه می کنند؟

 

اگر نگاهی به کتب، مقالات و فیلم های طرفداران « فرضیه ی تکامل » بیندازیم، ملاحظه خواهیم کرد که بخش های مهمی از آن ها را مطالبی تشکیل می دهند که بر پایه ی فسیل ها و سنگواره ها بنا نهاده شده اند. به خصوص این مسئله در مورد کتب، مقالات و فیلم هایی که به مخاطبان عام ارایه می شوند، نمود بیشتری دارد و ملاحظه می گردد که در کتب، مقالات و فیلم های مربوط به مخاطب عام، به دلیل ساده تر بودن استدلالات مبتنی بر فسیل ها و سنگواره ها، و نیز باورپذیری بیشتر این مسئله، تمرکز بیشتری بر روی این گونه استدلالات صورت پذیرفته است.

 

سراسر کتب مربوط به « فرضیه ی تکامل » اعم از کتب عمومی و تخصصی، مملو از تصاویری است که بر اساس برخی فسیل ها و سنگواره ها و صد البته با چاشنی هنر هنرمندان تکامل دوست!، شکل گرفته و در آن ها تصاویری از استخوان ها، سنگواره ها و نیز تصاویر ظاهراً بازسازی شده از موجودات زنده ی ماقبل تاریخ ارایه شده است که به خصوص برخی از تصاویر بازسازی شده که به نحو هنرمندانه ای تهیه شده اند، باورپذیری مخاطب را افزایش می دهند! ......

 

 

برای دریافت PDF بخش چهارم این سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه فرمایید....

 

بخش 3 سلسله مقالات فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (باور یا قانون؟!)

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! (3)

باور، فرضیه، نظریه، واقعیت یا قانون؟
 
دلایل علمی ابطال فرضیه تکامل داروین

 

در دو بخش اول سلسله مقالات « فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! » ریشه های تشکیلاتی و مسایل فرهنگی مرتبط با تکوین « فرضیه تکامل » بررسی شد و ریشه های مشکوک این فرضیه در نهادهای مخفی و ماسونی مورد بررسی قرار گرفت تا مخاطبان محترم، قبل از ورود به مباحث علمی، از تاریخ بدون سانسور « فرضیه ی تکامل » و مسایل پشت پرده ی آن، باخبر شوند؛ چرا که در هر مبحث علمی، اولین صفحات آن مبحث به « تاریخ علم » اختصاص می یابد و مخاطبان در هر مبحث علمی، با نحوه ی شکل گیری فرضیه ها و نظریات علمی و سیر تاریخی آن ها در گذر زمان، پیش از هر مطلب دیگری آشنا می شوند. به همین دلیل در قسمت های قبلی سلسله مقالات حاضر، تاریخ بدون سانسور « فرضیه ی تکامل » و ریشه های تاریخی مشکوک آن و مسایل پشت پرده ی این مبحث ارایه گردید تا مخاطبان محترم با دید بازتری به این فرضیه بنگرند.

 

بعد از ارایه ی مباحث مذکور، از این قسمت به بعد، به بحث علمی پیرامون « فرضیه ی تکامل» پرداخته و ابهامات، ایرادات و علامت سوال های متعدد و بی پاسخ پیرامون این فرضیه را به بحث می گذاریم.

...

این نکته را نیز باید متذکر شویم که نگارنده، با دستاویزها و ادعاهایی همچون مطالعه ی DNA میتوکندریال و مطالعه ی مهاجرت انسانی، توالی اسب ها، شباهت کروموزومی انسان و شامپانزه، بررسی مولکولار هموگلوبین در گونه های مختلف، استناد به برخی سنگواره ها و ... که از سوی دوستداران « فرضیه ی تکامل » عنوان می شود، به خوبی آشنا است و در قسمت های آتی مقاله نیز آن ها را مورد نقد و موشکافی قرار خواهد داد؛ اما از مخاطبان محترم درخواست می نماید تا با صبر و حوصله، مباحث را به ترتیب دنبال نمایند تا ان شاء الله به نحوی اصولی بتوان این سلسله مقالات را به پیش برد تا هم مخاطب عام و هم مخاطب خاص، از آن بهره مند شوند.

 

برای دانلود PDF بخش سوم این سلسله مقالات به ادامه مطلب مراجعه کنید....

 

 

...

...